اهمیت داراییهای فکری در چشمانداز سرمایهگذاران
اهمیت حفاظت از داراییهای فکری
امروزه برای موفقیت در کسبوکار و پیشی گرفتن از رقبا، به چیزهایی بیشتر از چند دهه قبل نیاز است. اگر قبلاً منابع مالی و شهرت و اعتبار یک شرکت بزرگ میتوانست تعیینکننده همه چیز باشد، اما حالا یک استارتآپ کوچک هم میتواند با تکیه بر یک ایده جدید و نوآورانه، تاج و تخت رهبران صنعت را در هم شکسته و خود را به پیشگام جدید بازار بدل نماید. در چنین شرایطی، مفاهیمی همچون داراییهای نامشهود، خلاقیت، نوآوری و مالکیت فکری، به شدت پر رنگ شده و همه بنگاههای اقتصادی، اعم از شرکتهای بزرگ، استارتآپها و حتی دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی، باید آنها را در استراتژیهای کسبوکار خود در نظر بگیرند. یک پرسش مهم و کلیدی، رویکرد شرکتها به مالکیت فکری است. آیا حفاظت از داراییهای فکری، یک اقدام هزینهای است که تنها جلوی سوءاستفاده دیگران از نوآوری را میگیرد یا اینکه مزایای دیگری هم در پی دارد؟ از این منظر، چه تفاوتی بین شرکتهای فناور بزرگ و کسبوکارهای نوپا وجود دارد؟ بهطور خاص، رویکرد استارتآپها و شرکتهای کوچک و متوسط به «IP» چیست و چگونه میتوان این رویکرد را به چشمانداز سرمایهگذاری در آنها متصل نمود؟
هنگامی که نام حقوق مالکیت فکری به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن میرسد، پتنت است. با این حال، مالکیت فکری شامل طیف وسیعی از حقوق انحصاری نظیر کپیرایت، علائم تجاری، طراحیهای صنعتی و اسرار تجاری هم هست که هر کدام از آنها، از جنبههای متفاوتی از محصول یا خدمت شما محافظت میکنند. با وجود این تفاوتها، همه این حقوق در یک ویژگی اصلی مشترک بوده و آن، تسهیل فرآیند تجاریسازی و تبدیل خروجیهای فکری به داراییهای تجاری قابل واگذاری است. این کار، با ایجاد نوعی انحصار موقت و از قبل پیشبینی شده برای صاحبان حقوق «IP» ایجاد شده و امکان استفاده غیرمجاز اشخاص دیگر از ابداعات خلاقانه و نوآوریهای ثبت شده را دشوار میسازد. این موضوع را میتوان مهمترین کارکرد سیستمهای مالکیت فکری دانست. قوانین «IP»، مجازاتهایی را برای استفاده غیرمجاز از داراییهای فکری محافظت شده تعیین نموده که هر گونه استفاده غیرمجاز از آنها را با هزینههایی همراه میکند و به همین وسیله، عملاً ریسک بهرهبرداری را برای متخلفین افزایش میدهد.
باید به این نکته کلیدی هم اشاره نمود که به موازات کارکرد حفاظتی حقوق مالکیت فکری، استفاده از آنها امکان مبادله و واگذاری این داراییها را هم فراهم میکند. صاحبان این حقوق، در ازای حق امتیاز توافق شده، میتوانند مجوز بهرهبرداری از آنها را به علاقهمندان واگذار نموده و علاوه بر امکان درآمدزایی بیشتر، انتشار و اشاعه هر چه بیشتر نوآوریها را به دنبال دارد.
جاگ سینگ (Jag Singh) که یک کارآفرین موفق و یکی از فرشتگان کسبوکار فعال و شناختهشده در اروپا است، ارتباط بین مالکیت فکری و جذب سرمایه را از دریچه استراتژی خروج از کسبوکار میبیند. وی معتقد است که همه چیز در استراتژی خروج خلاصه میشود. اینکه شما بهعنوان صاحبان ایده و سرمایهگذاران، چگونه حاصل تلاشها و سرمایهگذاری انجام شده در کسبوکار را دریافت میکنید. سینگ در این خصوص میگوید: «طی پانزده سال گذشته، ابتدا بهعنوان یک کارآفرین و در حال حاضر بهعنوان یک سرمایهگذار، بسیاری از پروژههای دارای پتانسیلهای فراوان و برنده جوایز مختلف را در گورستان استارتآپهای جهانی مشاهده کردهام. یکی از دلایل این اتفاق، توجه نسبتاً کم آنها به حقوق مالکیت فکری برای محافظت از داراییهای تجاری و ارزشمندشان است. به همین دلیل، معتقدم که استارتآپها و شرکتهای کوچک و متوسط، در اولین فرصت باید به مالکیت فکری توجه نموده یا حداقل به آن فکر کنند».
در ادامه، با رویکرد جاگ سینگ در خصوص حفاظت از داراییهای فکری و نوع خاص نگاه سرمایهگذاران به این موضوع بیشتر آشنا میشویم.
مالکیت فکری، ملاحظه کلیدی سرمایهگذاران
داراییهای فکری و حقوق ناشی از ثبت آنها، سرمایههای اصلی و نیروی محرکه اقتصاد دانشبنیان فعلی هستند. به همین دلیل، استارتآپها و «SME»ها، در مراحل اولیه توسعه خود، باید یک استراتژی مالکیت فکری کارآمد و شفاف ایجاد نمایند. چنین رویکردی، آنها را قادر میسازد تا در راستای رشد و توسعه بیشتر کسبوکار، از داراییهای فکری خود نهایت استفاده را ببرند. جاگ سینگ در این خصوص میگوید: «بهعنوان یک سرمایهگذار، من و همکارانم تمایل داریم تا یک شرکت را از بدو تأسیس آن بررسی کنیم، زمانی که وعدههای زیادی با شواهد کمی برای اثبات آنها ارائه میشود. در اقتصاد مدرن امروز، داراییهای فکری به معنای تضمین جریان درآمدی در زمان حال و آینده بوده و به همین دلیل، ترجیح سرمایهگذاران برای اینکه کارآفرینان حقوق مالکیت فکری را در برنامههای کسبوکار خود ادغام کنند، کاملاً طبیعی است».
گفتنی است، اگرچه بسیاری از استارتآپها و شرکتهای کوچک و متوسط تصدیق میکنند که حقوق مالکیت فکری میتواند ارزش شرکت آنها را افزایش داده و شانس خروج پرسود را افزایش دهد، اما تعداد کمی از آنها این داراییها را تحت محافظت قرار داده و یا به توسعه آنها فکر میکنند. درک ضعیف از مالکیت فکری و این برداشت نادرست که هزینه حفاظت از داراییهای فکری بالا است، باعث میشود تا استارتآپها و «SME»ها، به یک نتیجه اشتباه برسند: «عدم توجه دقیق به حفاظت از داراییهای فکری که ممکن است هزینه بالایی برای آنها به دنبال داشته باشد».
همانطور که گفته شد، رویکرد استارتآپها و کسبوکارهای کوچک نسبت به مالکیت فکری، با استراتژی خروج از کسبوکار در هم آمیخته است. برای ایجاد یک استراتژی خروج کارآمد، این شرکتها باید در نظر بگیرند که کدام حقوق «IP» به کسبوکار آنها مربوط بوده و در چه مرحلهای باید از داراییهای فکری خود محافظت کنند. باید در نظر داشت که از بسیاری جهات، کارآفرینان هم نوعی سرمایهگذار محسوب میشوند. آنها زمان و پول گرانبهای خود را برای ایجاد و توسعه کسبوکاری جدید اختصاص داده و عملاً ریسکی حتی بیشتر از سرمایهگذاران بعدی متحمل میشوند. وقتی صحبت از حقوق مالکیت فکری میشود، همه شرکتها باید از کسبوکار خود و چگونگی تناسب آن با چشمانداز آتی، دید وسیعی داشته باشند. آنها باید اطمینان حاصل کنند که مالکیت فکری بهطور کامل در برنامههای کسبوکار آنها ادغام شده و داراییهای «IP»، به بهترین وجه مدیریت میشوند. یکی از الزامات این مدیریت بهینه، افزایش آگاهی پیرامون مالکیت فکری و کسب مهارت و تخصص در آن است. این امر، با همکاری مشاورین خبره و واجد شرایط قابل انجام میباشد. آنها اغلب کارشان را با اقدامات بسیار سادهای برای اطمینان از حفاظت از اطلاعات حساس تجاری و درج بندهایی در قراردادهای شغلی شروع نموده که نحوه واگذاری حقوق «IP» و مالکیت آنها را روشن میکند.
از نظر تجاری، صاحبان کسبوکار به یک درک اساسی نیاز داشته که چگونه از حقوق «IP» مختلف، میتوان برای پیشبرد اهداف تجاری و نحوه تأمین آنها استفاده کرد. برخی از انواع حقوق مالکیت فکری، مستلزم آن است که قبل از ثبت و حفاظت از آنها، اقدامات بسیار خاصی انجام شود. برای مثال، یک ثبت اختراع موفق، نیازمند تواناییهای حقوقی و مهارت در تدوین درفت پتنت (بهویژه ادعاهای آن) دارد. از سوی دیگر، اطلاعات اختراع نباید پیش از ثبت آن در سیستم پتنت افشاء شده باشد. بنابراین، یک شرکت فناور موفق باید قبل از ثبت درخواست، اقدامات لازم برای جلوگیری از نشت اطلاعات مربوط به پیشرفتهای فنی جدید و نوآوریهای توسعه یافته را به اجرا درآورد.
همانطور که گفته شد، نحوه نگارش ادعاها در درخواست ثبت اختراع هم بسیار مهم است. ادعاها محدوده پتنت را تعیین نموده و بهویژه در هنگام نقض پتنت و دریافت غرامت، بسیار تعیینکننده خواهند بود. در اغلب موارد، متقاضیان هنگام تدوین درفت ثبت اختراع، فناوری را بسیار محدود و یا بسیار گسترده تعریف میکنند. هر دوی این موارد، میتواند مشکلساز باشد. گسترده بودن ادعاها، به معنای بالا رفتن احتمال اخذ گواهی و محدود بودن ادعاها نیز، به معنای باز بودن دست رقبا برای استفاده از جنبههای مختلف فناوری توسعهیافته است. سرمایهگذاران به چنین مواردی بسیار حساس هستند. آنها میخواهند ببینند که آیا شرکت متقاضی سرمایه، دارای حقوق مالکیت فکری مرتبط با ایده هست؟ و از آن مهمتر، آیا مدیریت مجموعه داراییهای فکری، با اهداف و فرآیندهای کسبوکار مطابقت دارد؟
همانطور که کارآفرینان از اشتباهات پیشینیان خود درس میگیرند، سرمایهگذاران هم یادگیری خاص خود را دارند. تجربه تلخ شکستهای قبلی و بر باد رفتن سرمایهگذاریها، به آنها یاد میدهد که بررسیهای خود را گسترش داده و تمامی جنبههای کسبوکار را به دقت ارزیابی کنند. آنها بررسی میکنند که آیا تخصیص مناسب داراییهای فکری انجام شده است؟ آیا داراییهای ارزشمند و مرتبط، تحت حفاظت سیستمهای «IP» قرار گرفتهاند؟ آیا توانمندی لازم برای مقابله با نقضهای احتمالی وجود دارد؟ آیا بررسی کامل برای اطمینان از عدم نقض داراییهای فکری دیگران صورت گرفته است؟
از سوی دیگر، سرمایهگذاران به خوبی دریافتهاند که اگرچه «IP» یک دارایی ارزشمند است، اما هیچ تضمینی برای ارزش مالی یا سودمندی سبد داراییهای فکری یک شرکت وجود ندارد. بهطور کلی، داراییهای فکری میتوانند ارزش واقعی و ادراک شده شرکتها را افزایش داده و در هنگام ادغام و تملک بهعنوان یک استراتژی خروج، موقعیت آنها در مذاکرات را تقویت کنند.
بهطور خلاصه، دو توصیه کلیدی مالکیت فکری برای شرکتهای استارتآپی و «SME»ها با تأکید بر رویکرد جذب سرمایه، به شرح زیر است:
الف) در ادغام استراتژی مالکیت فکری خود در استراتژیهای کلان کسبوکار، حتی قبل از راهاندازی شرکت فعال باشید. قبل از اینکه با اولین مشتری یا سرمایهگذار خود صحبت کنید، روی یک برنامه اولیه برای استفاده از داراییهای فکری و مدیریت آنها کار کنید.
ب) از یک متخصص «IP» واجد شرایط مشورت بگیرید، تا مطمئن شوید که استراتژی مالکیت فکری شما متناسب با موقعیت و اهداف خاص کسبوکارتان میباشد.
پنج مشکل رایج
هنگامی که شرکتهای کوچک و متوسط فعالیت تجاری خود را آغاز میکنند، عمدتاً تصمیماتی با پیامدهای پیشبینی نشده و گسترده اتخاذ میکنند. این تصمیمات، میتواند مشکلات زیادی برای این شرکتها پدید آورد و به همین دلیل، باید به دقت از آنها اجتناب نمود. در ادامه، به برخی از مهمترین اشتباهات و چالشهای مرتبط با آنها اشاره میگردد:
۱. مسائل مربوط به منبع بازها:
استارتآپها و شرکتهای کوچک و متوسط، غالباً در روزهای اولیه فعالیت خود، پیامدهای هزینهای مربوط به سیستمهای کامپیوتری و انتخاب نرمافزارها را نادیده میگیرند. بسیاری این واقعیت را نادیده میگیرند که کدهای منبع باز رایگان هستند، اما فقط در شرایط خاص. این شرایط، اغلب شامل الزامی است که کد حاصله را آزادانه در اختیار عموم قرار دهیم. سرمایهگذاران در هنگام بررسی سرمایهگذاری احتمالی خود، این الزام را بهعنوان یک ریسک مالکیت فکری میبینند که بیشتر ناشی از عدم رعایت حقوق شخص ثالث و نقض احتمالی آنها است.
۲. اسرار تجاری:
بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط، اغلب نمیتوانند از مزایای حفاظت از اسرار تجاری استفاده کنند، چرا که تجربهای در اجرا و پیادهسازی اقدامات منطقی برای جلوگیری از افشای عمومی اطلاعات محرمانه ندارند. این شرکتها، نمیتوانند نحوه به اشتراکگذاری اطلاعات کلیدی خود را به خوبی مدیریت و محدود نمایند. این یک اشتباه رایج است که با برنامهریزی دقیق میتوان از آن اجتناب نمود.
۳. مدیریت و نظارت بر داراییهای فکری:
استارتآپها و «SME»ها، باید در مورد نحوه مدیریت داراییهای فکری خود فکر کنند. چگونه میخواهند در برابر سوءاستفاده و نقض آنها واکنش نشان دهند. نحوه استفاده از این داراییهای ارزشمند برای ایجاد جریان درآمدی جدید و افزایش سهم بازار، بسیار حیاتی است. پیادهسازی یک استراتژی مالکیت فکری قوی، اطمینان میدهد که هیچ شگفتی و سورپرایز عجیب و غریبی پیش نمیآید.
۴. زمانبندی:
زمانبندی همیشه یک عامل اصلی برای اجرای یک استراتژی «IP» است. بسیاری از سرمایهگذاران، حفاظت از داراییهای فکری قبل از انجام سرمایهگذاری را مهم میدانند، بهویژه هنگامی که شرکت در حال بررسی توسعه بینالمللی از طریق مجوزهای بهرهبرداری از حقوق مالکیت فکری است. در مجموع، معمولاً سرمایهگذاران خواهان این هستند که از سرمایه خود در مواردی مانند توسعه محصول و افزایش فروش، بیشترین استفاده را ببرند و از همین رو، شما باید در مورد ترتیب دقیق استراتژی مالکیت فکری خود فکر کنید.
۵. فعالیت در بازارهای بینالمللی:
شرکتهایی که چشم به بازارهای خارجی دارند، همواره باید در جستجوی اطلاعات دقیق و تعیین حدود و مرز آزادی عمل خود در بازار هدف باشند. بهطور کلی، چنین جستجوهایی را میتوان سادهترین راه برای کاهش ریسک توسعه در یک جغرافیای جدید دانست. جالبتر اینکه اگر این بررسی توسط یک متخصص «IP» انجام گیرد، بینش بهتری از رقبا و نحوه برخورد آنها با بازارهای مختلف ایجاد میکند. پایگاههای داده مالکیت فکری، از جمله دادههای ثبت اختراع مرتبط با سازمان جهانی مالکیت فکری یا دفتر ثبت اختراع اروپا و یا دادههای مرتبط با علائم تجاری ثبت شده، یک منبع خوب برای چنین بررسیهایی است.
دیدگاهتان را بنویسید